و چون اسرافیل در صور شروع به دمیدن کرد، آسمان چون طوماری در هم پیچیده گردید، ستارگان از آسمان فرو ریختند و مادران از شیردادن کودکان خود استنکاف ورزیدند و به فرمان حق، پرده ها و حجاب ها کنار رفت و انسان ها با اسرار درون و برون شان در پیشگاه خداوند قهار حاضر گردیدند، ندا آمد که امروز ،روز حساب است و هر کس هرآنچه کرده است پاداش یا کیفرش را به تمام دریافت می کند و هیچ ستمی برکس نخواهد رفت.

انسان ها در پیشگاه عدالت ذات حق یکان یکان حاضر می گردیدند و نتیجه اعمال خویش را ولو به اندازه مثقال دریافت می کردند تا نوبت به مردی رسید، رنجوریده  و خسته با پرونده ای در یمین ، خداوند پرونده اش را تورقی کرد و با لبخند فرمود: احسنت بر خداوندی که تو را خلق کرده است و امروز ،زمانی ست که وعده داده بودم ،اکنون بیا میوه صبر و بردباری خود در زندگی را برچین که خداوند با انسان های شکیباست ، اینک تو هستی و بهشت ، و می توانی در هرجا که خواستی سکنا گزینی .

مرد رنجور نزدیک خدا شد و به اندازه تمام سختی هایش ،سیلی نواخت بر روی صورت پروردگار، بر زمین نشست و به پهنای صورت اشک می ریخت ،درحالیکه خداوند در کنارش گریه می کرد.