مرد تانکها
مرد تانکها یا شورشی ناشناس، لقبی است که رسانهها به وانگ ویلین دادند. یک شهروند تنهای پکنی در خیابان صلح ابدی، سد راه کاروان تانکهائی شده است که قصد جان انسانها را دارند. کاروان تانکها سعی میکند که راه خود را کج کند و از کنار دانشجوی شجاع چینی بگذرد(به حرکت قوسی تانکها دقت کنید). اما، وانگ ویلین چابکتر از این آدمکشهای تنبل و غولپیکر است و دوباره در مسیر تانکها قرار میگیرد.
عزم و اراده انسان همیشه پیروز است؛ حالا میخواهد حریف تانکهای زشت و بدهیکل باشد یا شکنجهی حیوانی افسار گسیخته در زندان. حالا میخواهد نبرد داود و جالوت باشد یا دانشجوی چینی با تانکها. رضا قاسمی در کتاب ازها مینویسد: فرقی نمیکند که خیابانها را مردم تصرف کنند یا، به خاطر ترس از حضور مردم، پلیس آنجا را اشغال کند. در هر صورت این اراده مردم است که خیابانها را به تصرف خود درمیآورد.