فروش اخراجی های 2 از مرز سه میلیارد گذشت، این تیتر صفحه فرهنگ اغلب روزنامه های امروز بود .در تمام پانزده روزی که اخراجی ها بر روی پرده بود ،به یاد نمی آورم که مطلبی در مدح و ستایش این فیلم خوانده باشم ،همان طور که به خاطر نمی آورم که کسی گفته باشد  در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری ، رای به بنی صدر داده است ، در مورد فیلم های هندی یا سریال های نرگس یا یوسف پیامبر هم وضع به همین منوال است . در تمسخر و زشتی های آن هزاران جوک و sms ساخته می شود و انواع نقدهای گوناگون نثار آن می گردند ولی عجیب آنکه این تولیدات عجیب رکورد می شکنند ؛اخراجی ها رکورددار فروش تاریخ سینمای ایران می شود؛بنی صدر76درصد آرای ماخوذه را به خود اختصاص می دهد و صدا و سیما این دو مجموعه تلویزیونی را پربیننده ترین مجموعه های داستانی خود می نامد .

     با احترام به عقیده افرادی که چنین پدیده ای را حاصل عوام زدگی و شکاف بین قشر خاص و توده مردم می دانند ؛نگارنده اعتقاد دارد که ریشه های این پارادوکس را می بایست در جای دیگر جستجو کرد . بعد از انقلاب اسلامی ،کشور ما دچار یک سری تحولات ارزشی شد و سیاستگذاران به طور عمیق و جدی روی مقوله های ایدئولوژیک سرمایه گذاری کردند .و سردمداران برای اخلاقی کردن فضای جامعه ، ایدئولوژی های دینی و اخلاقی را به عنوان ارزش حکومتی درآوردند . بعد از گذر از دوران جنگ و افول برخی ارزش های اولیه ،جامعه وارد دوران جدیدی گردید و نظام هنجارها و ارزش ها متحول شد و از آنجائیکه روی مقوله های ایدئولوژیکی سرمایه گذاری شده بود ، امکان عقب نشینی از آنها ممکن نبود و این گونه بود که جنبه معرفتی زیر پای جنبه علّی له ولگدمال گردید و به قول سروش دین ورزیِ معیشت اندیش و مصلحت بین با محوریت عقل پا به عرصه گذاشت . افراد ترجیح دادند شخص بهتری از آن که هستند خود را نشان دهند و خواسته ها و امیال خود را که در تضاد با این ایدئولوژی های حکومتی بود پنهان یا کم رنگ کنند و باقی افراد برای آنکه از قافله عقب نمانند به آن ها پیوستند و این موج کل جامعه را در بر گرفت .

     حقیقت آن است که اگر ما شاهد افزایش رفتار ریاکارانه در جامعه هستیم به دلیل ضعفی ست که در ساختار نظام اجتماعی ما وجود دارد ،چرا که معضل اخلاقی ریا –که در دین اسلام بسیار مذمت گردیده – مشکل فردی نیست و به نظام ساختاری اجتماعی مربوط می گردد.فیلم اخراجی ها رکورد می شکند و هر روز در مذمت آن چه نقدها که نمی خوانیم ولی حقیقت آن است که توده مردم واقعا از طنز رو و عیان این فیلم لذت می برند اگرچه که سعی می کنند به روی خودشان نیاورند و اخم هایشان را در هم بگیرند و آن را فیلمی نازل بخوانند . حقیقت آن است که این فیلم عین خود مردم است ، عین خود کارگردانش ، ریاکار و شدیدا شعارزده و اینجاست که ناخودآگاه به یاد آن جمله داستایوفسکی می افتم که اگر حق بی شرافت بودن بر مردم عرضه گردد ، می توان اطمینان داشت که آن را بر سر دست خواهند برد !