نگاهی به فیلم «رد کارپت»

«رضا عطاران» بعد از وسواس عجیبش در فیلم قبلی، این بار در فیلم «رد کارپت» دست به یک تجربه به شدت بازیگوشانه و شیطنت‌آمیز زده است. همه چیز شاید از نام فیلم شروع می‌شود. «رد کارپت» همان فرش قرمز مراسم ورود سینماگران به جشنواره‌هاست. ولی عطاران عامدانه از لفظ «رد کارپت» ونه «فرش قرمز» به عنوان نام فیلم خود استفاده می‌کند. فیلم «ردکارپت» داستان یک سیاهی‌لشکر بی‌نشان است که به جشنواره کن می‌رود تا فیلمنامه خود به نام «تهران» را به استیون اسپیلبرگ پیشنهاد دهد. فیلم به شدت سهل و ممتنع است. سهل از آن جهت که فرم ساده و دکوپاژی به شدت معمولی دارد. ولی از جهتی اثری سخت و هوشمندانه است. فیلمنامه‌ای که رضا عطاران تصمیم دارد به کارگردان مشهور برساند، داستان مردمی است که به قول عطاران مانند قورباغه، دوزیست شده‌اند. هنگام نمایش فیلم «رد کارپت» ناگاه به یاد «حاجی واشنگتن» مرحوم حاتمی افتادم. در فیلم «حاجی واشنگتن» با اولین سفیر ایران در آمریکا روبرو بودیم که برای خوش‌امد رئیس‌جمهور آمریکا بساط پسته و ساز ایرانی را فراهم کرده بود تا بتواند نهایت رضایت طرف مقابل را به دست آورد، فارغ از آن که او زبان انگلیسی نمی‌داند و میهمان او ماه‌هاست دوره‌ی ریاستش به پایان رسیده است. علی حاتمی در آن فیلم، نقد تندی دارد بر کسانی که با سوغات پسته و زعفران و فرش ایرانی، خیال دارند تا به قله‌های افتخار برسند، درحالیکه حتی زبان آن‌ها را نمی‌دانند و از وضعیت آنها بی‌خبرند. وضعیت رضا عطاران در این فیلم نیز بی‌شباهت با حاجی واشنگتن نیست. او پسته و زعفرانش را خریده است و فیلمنامه به دست به کن آمده تا اثر خود را جهانی کند. او نیز زبان نمی‌داند و در کنار فیلمنامه خود یک شیلنگ با خود آورده که با توالت فرنگی به زحمت نیافتد. فیلم رد کارپت فیلم تلخ و گزنده‌ای است. او این بار وضعیت سینمای ایران را به سخره می‌گیرد. از پروژه‌های فاخری مثال می‌آورد که به قصد فتح افتخارات جهانی ساخته شدند و به جایی نرسیدند. تفکر او شبیه به تفکر برخی مدیران است که سینمای دنیا را با سازوکار ذهنی خود مرور می‌کنند و پس بی‌دلیل نیست که ژولیت بینوش را نجیب می‌خواند و شوهر آنجلینا جولی را بی‌غیرت.  در طی این سال‌ها، برای فتح قله‌های افتخار سینمای دنیا، فیلم‌های زیادی با عنوان بین‌المللی یا فاخر ساخته شد. از بازیگر تا فیلمبردارو تدوینگر و آهنگساز خارجی به ایران آمدند تا گیشه‌های سینمای دنیا را به دست بیاورند. ولی نتیجه ناامیدکننده و برابر با صفر مطلق بود. فیلم «رد کارپت» اگر آن داستان دزدی و خوابیدن جلوی کاخ جشنواره کن را در نظر نگیریم، فیلمی هوشمندانه است. فیلمی تلخ و گزنده که داستان خود را ورای همان سادگی و لودگی رضا عطاران به نمایش در می‌آورد.


منتشر شده در شماره 1 روزنامه آسمان